• • • • • • روزگار لعنتی... • • • • • •
دست های او را کـــــــه گرفتـــــی
دیگـــر به مـــن نگاه نکن ....
نگاه تـــو ...
بیشتـــر از دیـــدن دستهایتان
در هم گره مـے خورند, مـے پیچند
میبینـے
وقتـے نیستـے
حتـے موهایم هم بـے تابـے مـے ڪـنند
نه مهتاب
و
نه خورشیدی
و
نه دریایی
تو همان ناب ترین جاذبه ی دنیایی...
باور تیره ی ما را می شست
و
دل ما منزل تاریکی نیست
اخم بر چهره بسی نازیباست
بهترین واژه ،همان لبخند است
که ز لبهای همه دور شده ست
کاش می شد که به انگشت
تا فراموش نگردد
ایـن هــوا، هـوای خوبـی اسـت
بـرای دلــتـنـگ بـودن ...
مـن بـغـض هایـم را
بـا روح زخمـیـم می آورم ،
تـو آغـوشـت را، بـا بـوسـه هایـت ...
بـگـذار دسـت کشیـدن از تــو
هـمچنـان غیـر مـمکـن بـاشـد!
بـیــــــــا ...
روزگـار لعنتــی …
هـــــــــــر سـازی کـه زدی رقصیـدم !
بـی انصـاف یکبــار هـم تـو بـه سـاز مـن بــرقــص..
ببیــــــــن دلــم چـه شــــــوری میـزنـد..!!
بی تو مدتـهاست کــه کــوچــانــــده ام
بــغـض هــایی بـی آشـیــــانــه را
بـــه لـــبخــنـدهــــای نــــاشـیـــــانــه..!!
من اینجا بی تو می سازم
و
دلتنگم
برای کسی که مدتهاست
بی آن که باشد هـر لحـظه
زنـدگی اش کـرده ام..!!
بهشــت چشمــــاش مــــال تـــو
تـــو مهـــربــونــی شــو میخــــوای
نمی دانــم چــرا بیــن ایــن همــه آدم
پــیــله کــرده ام بــه تــو !!
شــاید فــقط با تــو پــروانــه می شـــوم..!
یک استکان چای هم دیوانه ام می کند
وقتی که میزبان ... چشمان تو باشد..!!
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست !
مثل آرامش بعد از یک غم
مثل پیدا شدن یک لبخند..
مثل بوی نم بعد از باران
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست!
من به آن محتاجم..!!
مـن
بــا واژه هــا بــازی میكنـم !..
تــو
بــا زخـم هــایــ مـن..!!
این را به همه گفته ام..
حتی به تو ،به خودم !!
اما نمی دانم
چرا هنوز برای آمدنت فال می گیرم..!!
چیـزی از دنـیا نـمانده اسـت ؛
همـه را تـو بـَر سـرم خـراب کـردی..!!
قـدیـما، زخـم ُ یـکی مـی زد ؛
.
نـمک ُ یـکی دیـگه می پـاشید ،
.
امـا
الان هـر دو تـاش،کـار یه نفـر ..!!
من زبان ایما و اشاره نمی دانم !
باید تمام قد رو برویم بایستی و بگویی :
" دوستت دارم "
توقع زیادی نیست
خواستن امنیت آغوش تو
و
عشقی که اسیر هوس نباشد..!!
یعقوب نیستم
اما بوی پیراهن تو
قلبم را بینا می کند..!!
پیـــــچـکـــــ مــــی شوم
وحــشــــــــــــــــــــــی !!
مــــــــی پیــــــــــــــچم
بـه پـــر و پـای ثانیه هـایـت
تـا حتــــی نتــــوانــــــــی آنــــــــــــــــــــــــــــــــی !!
بـــــــــی "مـــن"..." بـــــودنـــــــــــــ" را
زنــدگــــی کنـی !!
بیایید به هم دروغ نگوییم ...
آدم اســـت ...
بـاور می کنـــد ...
دل می بنــدد !! ..
تفاهــم به معــنای درک کـــردن نیست
بلکه به معنای تـوانایـی تحـمل تفـاوتهـاست!!
برای دوست داشتن تو
بهانه عاشقی کافی نیست
باید در یک صبح گرم تابستانی
از کنار یک رود گذشت
خود را به صدای خسته آب سپرد ...
تقصیر خودت بود !!
دسته کلید علاقه که گم شد
باید عوض می کردی
قفل تمام آرزوها را..!!
در میان دستان سرد تو پوسید !!
باغبان خوبی نبودی..!!
نظرات شما عزیزان: